ادبیات و فرهنگ
خوشحالم که « نام تو باران » بهانه ای شد تا شبی به یاد ماندنی در سالن فرهنگ برازجان رقم بخورد و بار دیگر بزرگوارانی از دیار عشق و ادب ، زیر یک سقف دیدار و خاطره ی شیرین دیگری در حافظه ی دشتستان ثبت کنند . اگرچه این کمترین در انتهای صف ایستاده ام اما افتخار نصیب شد تا برگ نازک و کوتاه نامم را به درخت تناور ادبیات دشتستان گره بزنم و قدر دان تمام عزیزانی باشم که قطره قطره از وجودشان شهد مهربانی نوشیده ام .
از عزیزان و بزرگوارانی که ، کارهایشان را گذاشتند و آمدند ، تمامی دوست داران هنر و قلم ، دوستان سال های دیر تا امروز ، اهالی نشریات ، خبر ، سایت ها ، انجمن ها ، ادارات ، نهادها ، استادان ، شاعران ، هنرمندان ، سخنرانان ، دوستانی که مجال سخنرانی و شعر خوانی نیافتند ،
بزرگوارانی که از کتاب رونمایی و در حق اینجانب استادی کردند ، عزیزانی که با هدایای خود مرا شرمنده کردند ، عزیزانی که افتخار دادند تا در کنارشان عکس یادگاری داشته باشم ، هر کسی که به نوعی برای برپایی جلسه زحمت کشید و دیگر دوستانی که اندیشه ی آمدن داشتند اما در خدمتشان نبودم ، همسر همیشه همراهم و تمامی افراد خانواده ام بی نهایت سپاسگزارم .
اما شرمسار عزیزانی هستم که مجال تعظیم در ابتدای ورود و اظهار ارادت در انتهای برنامه در برابر شکوه و بزرگواریشان نیافتم و مهربانانی که به دلیل کمبود جا ، در کف سالن نشسته ، یا تا پایان برنامه ایستادند تا به من درس اخلاق و ادب بیاموزند .
خاک پایتان . محمد غلامی